«دریا دیوار بدورت می کشم»
(1)
هیچ گاه دور نبوده ای
هر صبح
خورشید را که کنار زده ام
پولک های جلبیرت
برای جاشوان روی عرشه دست تکان می دهند
روز نامه صبح را ورق می زنی:
تعارف مرگ میان آسمان خراشها
پرت شدن کودکی از مرحله ...
دهن لقی جاشوان همین بندر
افشا قرارهای ملاقات در حاشیه تقویم هفته بعد...
به دریا نسکافه تعارف می کنی
از مردان هندی روی عرشه...
حالت خوب نِست
هوا کمی تا قسمتی...
ارتفاع موج بین قهر وآشتی های روزانه ات در نوسان است
کنار ساحل جای امنی نیست
بساط میز ونسکافه وحرفهای قبل از ظهر را
باید روی بالکن ساختمان مجاور چید
(2)
لازم نبود از این ارتفاع بالا بیایی
تورامی شود از پشت سطرهای ریزودرشت کتابها رنگ چهره کلمات دید
اصلا این خودکار و کاغذ وبساط این نقشه برای تو
با این خودکار آبی
تصویر یک کلبه را خواهی کشید
برای آن دری فرض می گیری
ورشته کوهی در آن بالا دست
وردیف درختانی منظم
ودخترکی !
که ناگزیر است
برای رسیدن به این کلبه از دریا بگذرد
وبازهم انتخاب این کلمه با تو
دریا! می تواند
کلمه....دختر.....یا چیز خوبی باشد
سلام بزرگوار . چه عجب که بعد از کلی تلاش چشم ما به جمال اين وبلاگ روشن شد ؛ اما تو ! وقتی به دريا نسکافه تعارف می کنی جرعه ای هم به ما بده و بگو ماهی ها حوض شان بی آب ست.
سلام دوست عزيز ........ممنون که خبرم کردی ...خيلی زيباست .........ديگه چيزی نمی تونم بگم ......حالا حالاها بايد بخونمش و ... به تو افتخار می کنيم ... من هم به روزم
یداله جان اوهام لابلای اشعه های واقعیت فضای آشنایی القا می کند. شاد زی به روزم با - ورود. خبر! برای پیشبرد تئوری شعر فارسی پایگاه نقد شعر به روز شد. دوستان آثار خود را در زمینه نقد شعر به ایمیل بیژن باران بفرستند. http://naqdesher.persianblog.com/
سلام .... شعر بسیار زیبایی بود ...من باز کم اوردم ... ولی واقعیتش زیبایی اش را درک کردم .. همین ... سر بزنید
سلام یداله شهر جو عزیز .. یک ساعت نقد روی شعرت نوشتم و ارسال نشد ... حالم گرفته شد .. باز بعدا می نویسم .. با یک شعر به روزم ... منتظر نظر ات هستم .
شما به معنی واقعی کلمه شاعرید!
سلام یداله شهر جو عزیز . می دانی من احساس می کنم . دچار دوران گذر شدی . این دورانی که شاعر روزی هزار بار آرزوی مرگ می کند . تا وقتی که شعری بنویسد که احساس کند کمی آرام اش کرده است . در این دو شعر یک حالت سکون موج می زند . سکونی که هر لحظه بیشتر می شود . و این نکته را نمی دانم مثبت بدانم یا منفی . اتفاق ها عادی اند و روزمره _ شاید اصلا نیازی نیست همیشه اتفاق بیافتد _
و مخصوصا در شعر اول روایت خطی و تک صدایی شاعر ... به غیر از قشمتی که هوا کمی تا قسمتی و در سطر های آخر تلاشی برای رو آمدن شعر می شود اما نمی شود .. مرسی از این که در کنارم هستی .. موفق و پیروز باشی . یداله عزیز
سلام
امر فرموده بودید بیایم. آمدم اما هنوز نخوانده ام. باز می آیم.
ارادتمند
سلام عزيز . خواندم و لذتش را بردم . اميد دارم شاعران زيادی در نمايشگاه کتاب ببينم . اگه ميياييد خبر بدين . کار زيبايی بود و بدرود
دریا!...در...یا.. دیوار...خیلی بازی زیبایی بود :) خورشید را کنار زدن...(صبح؟...شب؟...گم شدن صبح و شب!)...ارتفاع موج بین قهر وآشتی های روزانه...وبازهم انتخاب این کلمه با تو
دریا! می تواند
کلمه....دختر.....یا چیز خوبی باشد...خیلی خوب بود! و پر از تصویر سازی های قدرتمند...من هم با ۷کوتوله به روزم که برای مدتی آخری اش خواهد بود.به شما سر خواهم زد .
خواندم و مثل همیشه لذت بردم اما نقد بماند سر فرصت...
سلام. نظر خاصی ندارم!موفق باشيد...
سلام عزیز. شعر فوق العاده زیبا بود. ممنون.
هنوز در این کلمات مانده ام که چطور سحر میکند...
سلام دوست عزيز شعر اول خيلی چسبيد شعر دوم هم خوب بود مرسی
زیبا بود ..موفق باشید
چه سمتی دارد این دریا... لازم نبود از این دیوار بالا بروی، دریا رو به سمت آبی خداست .. با خودکار آبی ام کلبه ای می کشم در ها را بر می دارم ..روبرویش خط های شکسته ای می کشم با وسعت بی نهایت درختان همیشه سبز و دخترکی که همه دشت را همه خط های شکسته را پرواز کند تا سمت آبی خدا .. چه فرق میکند همه آبی ها را میشود پرواز کرد تا به مطلوب رسید. اما من! دیوار ها را بر می دارم دریا را رو به سمت آبی هل میدهم! و... شعرتون بی نهایت زیبا بود .
با دریا به سمت دریا درمجاورت دریه لذت بردم
با عرض ادب و سلام . از اینکه به وبلاگ گروهی شاعران شاهین شهر آمدید سپاسگذاریم . کارتان را خواندم . کار دوم کمی منسنجمتر از کار اول است (البته من فکر می کنم جدا هستند ) ولی ارتباطاط و نشانه گذاری هایت به موقع خودی نشان داده اند و پیدا کردن جای نشانه در سطر کاری است مشکل برای مولف . باری موفق و موید باشد .
مانی
مرا ببخش که از الکی گفتن زیباست معذورم . میشود دو شعر را یک شعر در نظر گرفت . چون فضای مشابهی دارند .اما انسجام قسمت دوم آن را از اولی جدا میکند . قسمت اول ادای دهان پرکنی از مدرنیسم بازی به نظر میرسد .یعنی ارتباط دادن تصادفی و ناشیانه چیزهایی که غیر قابل جمع آمدهاند . یعنی آوار هر چیز در بستری که شاعرانه نیست و روحی یکسان و پرسشگر آن را دبرنگرفته است . اما قسمت دوم یا شعر دوم موفقتر عمل شده است . خلوصی که شکاری است از یگانگی شاعر با فضای شعری که میگوید یا لااقل میخواهد بگوید .شهرجو عزیز من معتقدم اکنون بیش از هر زمان دیگر به سیالیت مهربانی شاعر در کلیت شعر هستیم . یعنی بدون این امکان شعر به سویی میرود که همان بیگانگی با شاعر و خوانندهاش است . در شعر دوم شما این تقاضا رعایت شده است .اما در اولی همان پریشانگویی با سوادهای پرادعا است که در سالهای اخیر گوش فلک را پر کرده و باعث گسترش روح کپی همه شده است. موفق باشید
سلام یداله عزیز . ما که نقد خود را بر این شعر گفتیم . تو هنوز نیامده ای . پشت کدام سیم خاردار نشسته ای ؟ ..منتظر نظر ات روی شعرم هستم ... تا تو نظر ندی به روز نمی کنم ...اصلا ...
ممنون از لطفتون. واز اینکه سر زدید. وبلاگ من هم به روز شد.
سلام . به روزم ومنتظر
سلام / این کارهای شما را از پست قبلی بیشتر پسندیدم / به امید روزهای بهتر برای شما و شعر
سلام یداله عزیزم . مرسی از حضور ات . و مرسی از نظر ات . آمدم بگویم حمید شریفی نیا هم چند خط در جواب گفته های شما نوشت . خوب است بخوانی . و این که من هم نه طرفدار این ور ام و نه اون ور . آخه من مرگ مولف بارتم . ولی بیای بخونی بد نیست . شاید تو هم خواستی جوابی به او بدهی ... موفق باشی .
سلام عزیز! با اخباری پیرامون چاپ کتاب جدیدم ، حضور آن در نمایشگاه کتاب و نحوه تهیه آن به روز شدم حتما سر بزن!!
باز هم ممنونم لطف کردید اومدید. برای ما هم شعر بفرستید/یاعلی
سلام.سایت ترانه ی زمین با یک ترانه بروز است.((تو را من چشم در راهم...)) سبزباشید
سلام دوست عزیز........ خوبید؟.......... خوندم....... زیبا بودند........اولی رو بیشتر پسندیدم........ ممنون که سر زدید....... علی علی
doste aziz adrese web shoma dar comente man ba znemishod va man a ztarighe web agahye ahmadi shoma ra yaftam ;az in jahat bebakhshid ke chand bar amadid va bi javab mandid .
ama in sher khili raghigh va sayal be jahate bavare sheri bod ;ama be gomane man har do yeki bod va dar yek hal o hava ...vali shere 2 monsajem tar bod 'ama dar har 2 tabire shaeraneye ziabee be kar bordeid ke vaghen asargozar bod
هر صبح
خورشید را که کنار زده ام
ودخترکی !
که ناگزیر است
برای رسیدن به این کلبه از دریا بگذرد
وبازهم انتخاب این کلمه با تو
دریا! می تواند
کلمه....دختر.....یا چیز خوبی باشد
....
آن کس که از ارتفاع موج ها بر می گردد / می داند پاچه های شلوارش را تا کجا باا بزند.(نوشته شده بر حاشیه ی روز نامه ی عصر............/////سلام آقای شهر جو و خیلی قشنگ بود.
بعد از کف زدن های دوستان ...
کلمه های مد شعر ... روح کار را به جاودانگی نمی برد ... همین طور طول آن ... با این حال خسته نباشید ...
سلام به شما دوست گلم...مثل همیشه زیبا بود...راستی آپ کردم ببینم کی میای ....شما را به زیبا ترین ستارها می سپارم...موفق باشی
سلام .......کجایی دوست من؟........چیزی نمی نویسی؟
گرامی زیبا با کلمات تصویر ساختی اما روح جاودانه شدن را درونش ندمیدی .
سلام ...
خیلی وقته منتظر مطلب جدیدتون هستیم ها
هر وقت میام ...
به روزم
دگه
این یکی از صمیمی ترین وبلاگی است که دیدم !
شعرهایت زیر پوست می رود...
راستی این واژه ( جلبیرت ) یعنی چی ؟؟
اومدم سلامی عرض کنم.منتظر به روز شدن وبلاگتون هستم. یاعلی
سلام اقای شهرجو که اینقدر دیر دارم بهتون سر می زنم اخه وبلاگتون رو بالا نمی اورد. بعدا میام حسابی در مورد شعر تون می نویسم
سلام یداله . چطوری ؟ خوبی عزیزم . نیستی دل تنگ ات شدیم . به روز کن حال کنیم .
سلام خوبی؟. وب لاگ زیبایی داری با مطالب زیباتر..... شاد باشی و پیروز.. منتظرم. یا حق
سلام یداله شهر جو عزیز ... با یک شعر به روزم .. منتظر نظرت هستم .
salam ... hale shoma?... mamnon az inke hamishe miyay..... daftare eshgh update shod... montazere hozore baharit hastam... movafagh bashi dar panahe hagh...
سلام و عرض ارادت...می خونمت حتماْ و برمیگردم...شاد باشی.
آن دور ها خیلی دور!... دشتی از شقایق هست. سلام دوست عزیز به روزشد.
سلام اقای شهرجو .من لازم می بینم چند نکته در مورد شعرت بنویسم/1 بومی گرایی در شعر . کلا ادبیات جهان گزینه فراموش نا شدنی است .اما بایدب ه یک نکته توجه اشت که بومی گرایی تنها با اورن چن کلمعه ایجاد نمی شود. وحتب می توان گفت وقتی این کلمات داری ار جاع داخل زبانی به داخل متن نباشند ممکن است ضربه وارد کنند.( البته این در کنار مسئله پا ورقی ندادن است که مبرهن است تو به ذات شعر ارزش قائل شدی) نمونه های داستانها وشعر های امریکای لاتین از همین دسته اند. فضاهای یکدستی در اینکار مشاهده نمی کنم. البته ارتفاع موج بین قهر واستی ................. با تکه شعری در اپیزود دوم مثللازم نبود از ارتفاع بالا بیایی دارای منطق یکسانی از لحاظ روایت باشد .اما این دو تصویر بومی گرا ومدرن شده به خوبی در کنار هم قرار نمی گیرند ودر هم حل نمی شوند3- د رمورد قایم به ذات بودن متن هم باید بگویم مثلا روایتی که در مورد دخترک ودرخت در متن صورت می گیرد روایت اضافه ای است زیرا این روایت در روایت پیشین جریان ÷یدا نمی کند وما یک ان حس می کنیم .با تصویری رو برو هستیم که قبلا هیچج کدی از انرا دریافت نکرده ایم .به هر حال نظر من این است. ممطوئنا تمام این نظرات درای نیمه بیشتر حی زیبایی شناسیک فردی است . ولی به نظر من توجه به ان می تواند به شعرت خیلی کمک کند .قربانت منتظر کارای خوب بعدیتون می مونم. قربان شما بای
سلام واقعا به شما تبریک میگم بخاطر داشتن قلمی به این زیبایی موفق باشید به روزم
سلام استاد .. کم پیدایی .. نمی نویسی ؟
منتظریم ها
سلام و با اجازه شما رو لینک دادم.
مرسی عزیزم.