بله باد اشتباه کرده است
تو اشتباه نکرده ای
کف لیزاین ماشین « تویوتا » نشسته ای
شلال گیسوانت را به دست باد...
بله « باد» اشتباه کرده است
- برای چه چنگ انداخته؟
این « شمط » را کنار زده
- دست خودش نبود
بیچاره فکر کرده
قاصدکهای شلال شمط
روی تن صحرا نشسته اند
هی وزیده بود
هی وزیده بود
حالا قبول می کنی « راننده » اشتباه نکرده است
موهای سیاه این «زن»
با دامن سیاه « آسفالت » مو نمی زند
چه خوب که بالاخره نوشتید .
حتما یه سر به http://www.best-blog.blogsky.com بزن .
سلام قالب جدید مبارک . چکک جون بودن . راستی لینک شما هم اضافه بو ببخشید که ای همه دیر . ..
موفق بشی .
پرتقالی 206 بی چه ای تکان ؟ ها اسمش توی پیوندوت اشتباه وارد ادکردن e نه o در ستن . سرکوچه سر ادکرد یه سری بی ما بزن .
سلام آقای شهرجو
خوب هستین؟
کم پیدا ؟
از حضور سبزتون توی وبلاگم ممنونم ...
اومیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید .
روی هم رفته احساس خوبی داشتم .البته گاهی به سمت تشبیهات و اصطلاحاتی می رفت که اگر نگویم کلیشه ؛ بسیار آشنا بودند .بله . باد اشتباه کرده است . اگر شما این مهر تائید را بر اشتباه باد نمی زدید هیچ چیز فرق نمی کرد .شما وارد شعر می شوید . و تائید و تکذیب می کنید . مرز دیالوگ ها مشخص نیست . و من البته از کار قبلی خیلی بیشتر خوشم آمد ...
سلام ...گرافیک جدیتون مبارک با این حال قلم نوشته می تواند مناسب تر انتخاب شود
مطمئن شدم ؛که هنوز مینو گلستانن
بدرود
سلام و با علاقه خواهم خواند.
سلام یدالله ی عزیز
لذت بردم از عصیان دست باد در شلال گیسوان و چنگ در شدید موهایش
زیبا بود دیگه
ممنون که سرم زدی
باز هم بیا که می آیم نیز
تا بعدا
سلام . ممنون از لطف حضورتون . با گفتگویی در حال و هوای غزل و کنگره های شعر به روزم...
ای کاش یه شعر بندری هم تگفته . اگه اتهستن حتما بنویس منتظرم .
سلام یداله شهرجو عزیزم ... شعرت را خواندم ... حضور کلمه تویوتا برای مشخص کردن ماشین در متن خیلی لازم دیده نمی شود ... و البته متن ات زیباست و روان اما یکدستی برای رساندن معنای واحد وقتی که می خواهی به علت زیر ماشین رفتن اشاره کنی که حالا باد مقصر است که موها یا هر چیز دیگر مرا انکار می کند ... یعنی این که متن در یک محیط که قرار است شرح اتفاقی باشد بسته می شود که پردازش ان البته زیبا بود .. از بابت لینک ممنون ... از بابت خودت هم خوشحالم .. دوستدارت : تیرداد راد
سلام دوست من. از لطف شما ممنونم . مکالمه شعری شما را میشناسم . اما به نظرم گاهی از خط طبیعی اش بیرون میزنی . روزی گفته بودم هر شعری جهانبینی خودش را دارد . به مذاق بعضیها خوش نیامده بود .جهانبینی شعری شما حدود بایسته خودش را خوب دریافتهاست .
سلام شهرجوی عزیزم. قلم ات همیشه روان و پویا باد.
ممنون که سر زدید.
شعر زیبایی بود/ شروع خیلی خوبی داشت اما یه جاهایی احساس میکردم شاعر زبان کارش رو گم کرده در حالیکه فضا همون فضا بود و تغییری نکرده بود/ ضمن اینکه نظر آقای راد رو هم تایید میکنم/ واینکه خوب هم تونستید کارو جمع کنید/موفق باشید
قالب جدید مبارک .هر چند من با قبلی ما نوس تر بودم.
پایان زیبایی داشت.هر چند من با ؛تویوتا ؛موافق نبودم .به گمانم ذکر آن ضرورتی نداشت.
با عرض معذرت . چیزی توی ایمیلم نهسته . ابوتن یک بار دگه برام بفرستی ؟ شرمندم باید ببخشید .
سلام پسر خوب و ....
سلام . خواندم و با تشکر
سلام آقای شهرجوی عزیز .خواندم وممنون .
تصویر زیبایی بود. قصد ندارید قالب وبلاگتون رو بهبود ببخشید؟ به نظر من مناسب نوشته های شما و محتوای وبلاگ نیست.
خوب بود
من هم بروزم با آدرس جدید http://bapgapuo.blogsky.com
یا علی
سلام .... موفق بشی
ای قلم یاریم کن تا بنگارم دردم بر صفحه ی سپید کاغذ بگویم از دل هایی که سنگی شده اند . از قدم هایی که عشق را لگد مال می کنند و قلبهایی که فقط صدای شکستنشان به گوش می رسد.
سلام.
آپ هستم خوشحال میشم سری بزنید.
سلام دوست عزیز ... جالب بود .. به روزم و منتظر نظر شما .
سلام دوست عزیز! باز با مطلبی تحت عنوان «یک متن غیر لیبرالیستی/غیر فمینیستی با سس اضافی» به روزم حتما سر بزن...
سلام وممنون از اینکه سر زدین...شعرتون رو ذخیره میکنم و به موقع میخونم...فعلا
سلام...ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدید امیدوارم مهربانیتان را از من دریغ نکنید...منهم خوشحالم کخ می توانم هر روز با دنیاهای جدید اشنا شوم....موفق باشید.
سلام دوست خوب. کار خوبی بود ولی موسیقی شعرت چه می شود؟؟/بهش فکر کن.بدووود
سلام! کار خوبی بود هرچند بعضی از سطرها آن گونه که باید سطر نبودند فکر کنم یکدستی کاملی نداشت! شاد باشی
سلام یداله شهر جو عزیز ... با یک شعر به روزم و منتظر نظرت .. با احترام : تیرداد راد
به دلم نشست.موفق باشید
دوباره مادرمان سیب خورد و آیه های درد تکرار شدند... سلام دوست عزیز... لینکتون بر سر در هبوط آویزان شد.... یا علی
دو شعر از حکیمه ظفری-سه شعر ترکی از وحید ضیایی : آغاج - شاعیر - گلیشیمین سیری -ویژه نامه ی ادیبان هر ماه منتشر می شود .تاکنون 4 شماره از این ویژه نامه ادبیات آستارا ـ ادبیات مهاجرت : لیلا فرجامی شیدا محمدی و بیژن باران انتشار یافته است.-شب کریسمس غزل نو- و ... ادیبان ...
ادیبان از آثار نویسندگان و شاعران استقتبال می کند.
با یک سپید چشم به راهم آسمانم را خورشیدی کن
سلام...موفق باشید...
سلام...قالب نو مبارک...سر بزن که شعرم...شعرتم خوندم..کار خوبی بود
"در شهادت یک شمع / راز منوریست که آنرا / آن آخرین کشیده ترین شعله خوب می داند " بعد از مدتها به روزم حتمآ سر بزنید!
سلام
فوق العاده بود
خوشحالم که برگشتید...
موفق باشید
جناب شهرجو بی نهایت خوشحال شدم وقتی کامنتتون رو دیدم
مرسی از لطفتون...
من هم مثه تو کوتاه و مفید ...
خوبه ... بدک نیست ... عالیه ... خسته نباشی ...
خیلی دردناکه از یه دوست اینارو شنیدن !!!
سلام و سپید زیبایی بود شاید از معدود سپیدهایی که جای نقد دارد . متاسفانه هنوز خیلی ها درک درستی از سپید ندارند اما این شعر .... . هر چند به نظر میرسد از واقعیتی در زندگیتان اتفاق افتاده که این هم خوب است. با دو غزل به روزم و منتظر نقد شما
بروزم
سلام
ممنون که سر زدی .
این هم از میل
لینکتت رو هم گذاشتم
بای
بچه میترسونی برادر؟!!
سلام دوست عزیز.... دوباره هبوط کردم ... سری بزن که ...... یا علی
با یک مصاحبه و ده ترجمه و سه شعر به روزم. سری به زن اید ؟
بسیار جالب بود
منتظرم