« درود بر...» « برای درود که دلش شکسته »
درود بر ...
بر درود ...لرزش کدام ساعت بود ؟
از تجمع صداهای امروز برگشته ام
نفرینش کردیم
از ارتفاع بلنتدترین آسمان خراش نیویورک پرتابش کردیم
مرگش دادیم...
درود بر...
درودش گفتیم
روی دست هیاهو به خیابانش آوردیم
هورا را را را کشیدیم
درود بر ....
چه گذشته است بر این کلمه
« درود » یک کلمه بیش نبود
از ارتفاع کدام آسمان خراش پرتابش کردند؟
بیچاره چار ستون دلش شکسته...
سقف وآن همه تیر و آن همه تفنگ
روی لبش آوار شده
******
با چه وضعی از این تجمع بر می گردد
فریاد که می زند...درود بر...
لرزه بر اندامش افتاده
دستانش در هوا ولو شده
مشت گره کرده اش را پرتاب کرد
درود بر...
نقش بر زمین شد...
کف از دهانش به دریا رسید
آرام گرفت
درود بر... زلزله ...
زلزله بر... درود...