صبح امروز-پانزدهم مرداد را –
از جلو پیشخوان روزنامه فروشی ها مرور می کنم
به تیتری فکر می کنم
که طناب زمختش را بر گردن کلمات ابتدای این صبح انداخته
به کلمات
به طناب دار
به هر کلمه ای که مرا مجذوب این تیتر کند
حسب وحال این مرد متشاعر
دوباره در ستون سمت چپ صفحه هفتم است
دارم خودم را در جلو پیشخوان مرور می کنم
چشم در چشم با مرد متشاعری که بی محابا چنگ انداخته بر این کلمات
با کلاه گیس ودستانی از آرنج بریده وشلوار جین
درست در سطر اول صفحه هفتم ایستاده است
ستون سمت چپ صفحه هفتم حسب وحال مختتصری از اوست
دارم خودم را مرور می کنم
و مرد متشاعری که ...
چنکگ تیز کلمات
روی زبان و بازوانش نشسته
ستون سمت چپ صحفه هفتم و آن کلمات
درست از حلقش بیرون زده
دارد برای مخاطبان عریضه اش استفراغ تعارف می کند
دارم صبح را
دارم پیشخوان روزنامه فروشی ها را
دارم این مرد متشاعر را
مرور می کنم ...عبور می کنم
مدتی بخاطر سفر نتوانستم در خدمتتان باشم ... از اینکه بی خبر رفتم پوزش می طلبم ... اما از حالا به بعد سعی می کنم هر هفته به روز باشم ....
سلام شروع قشنگی است برای این که با فتیله ای به روزم که دارد تمام شده است...ودیگر این که با دات کام.نمیشود آمد دات آی آر لطفی است که دنیایی دیگر کرده اند..بیا به خواندن خودت.....دنیای نکبتی ست.......اما تو زیبا بخوان..شاید....... به گه کشیده مرا و تمام شعر مرا / به گه کشیده مرا او که عاشقش بودم / تمام این همه مدت سوار من بودست / تمام این همه مدت موافقش بودم..................
سلام ....از مرور شما تا رسیدن به تو درونی چقدر اه است...؟
سلام
به این آدرسبیایید
به روز منتظر مهربان
تصویر من از
تو
تمام بودن بود
///////////
سلام دوست عزیز شما دعوتیدبه تصویر خوانی مانیفست
باید مرور کرد و مرور زیبایی بود.پاینده باشید
در ژرفای خزانی مبهم
که گاهش ٬ ـ
بی گاهیست بی سرو ته
و درش ٬
در کوچه پس کوچه های ....
up hastam
khoshhal misham eftekhar bedid
[گل][لبخند]
درود
این خیلی بد است که چیزی جز چیزی برای گفتن ندارم نداشته باشم
این خیلی بد است که خوب ها پست سر هم بروند
تسلیت
و این هم جایی شبیه آغاز لذت بردنت بود
زیاد بردم
هرچند از چند جهت گیجم
منتظرت هستم
بدرود
سلام مهتاب اجری به روز شد
از خوندن و تبادل نظر با شما در اینده خوشحال خواهم شد
دعا
بهنگام اگر آمده بودم
به سکوتِ برگزار نمی شدم اینگونه
در سوگِ ثانیه هایی که خالی نمی ماندند
اگر بهنگام آمده بودی ...
تلاقیِ مان را
تنها حادثه ای شاید چاره باشد
از ریل خارج شدنِ قطار و نقضِ توازی ...
سلام. برای این نوشته ها کسی را به درد نمی کشم.............
بی هوای این چشم
درد را به مرگ
و مرگ را به بوی این پیراهن...................
////یه خونه است که شما را دعوت کرده بیا به خونه خودت.////.
http://royaee.malakut.orgتورا به خانش کار از خودم در وب رویایی دعوت میکنم
خیلی باحاله سلام نکرده،بنویسی /هی عاشق نشو،باحال نیست شهرجوی عزیز...راستی پنجره اتاقتو/بستی /اگه نبستی بدو/وانشه/نمی ترسی وابسته بشه...دوباره در ستون سمت چپ صفحه هفتم است
دارم خودم را در جلو پیشخوان مرور می کنم
چشم در چشم با مرد متشاعری که بی محابا چنگ انداخته بر این کلمات
با کلاه گیس ودستانی از آرنج بریده وشلوار جین
....به دل می نشست.بدطور...بدجور
به اینجا بیایید
که مثل اینجاست
که مثل آنجا نیست
.
.
.
وقت مهمانیست
.
.
.
خوش آمدید.
سلام دوست عزیز:
با مطلبی تحت عنوان «رویائی و شعر حجم »بروزم
رد پای تحلیل های فلسفی ، زبان شناختی در کانالیزه کردن شعر دهه اخیر را در متن های فراوانی می توان یافت که یکی از این جریان های موثر در شعر پیشرو فارغ از داعیه های پسا نوگرا شعر حجم و برجسته ترین حجم گرا ها رویائی بود...
فرم از نظر رویائی همین رابطه های بصری است و معنا هم همان فرم است . از این زاویه اصل همه چیز بر مشاهده عینی است ( باز نمائی جهان توسط زبان ) ؛
.
.
.
بی تردید هر نگاهی در تلاقی با دیدگاههای دیگر است که منتج به نتیجه می شود پس منتظر شنیدن(دیدن)دیدگاههای شما هستم.
به روز منتظرم مرسی
«پابرهنه در پارک» می دوم
و منتظرت هستم...
با چه؟
1- پاییز پدر سالار
2- در انتظار گودو
(خبر مفصل چاپ شماره 2 اولین نشریه تخصصی غزل پیشرو)
3- ترانه هایی که مادرم به من آموخت
4- در روزنامه ها خبری نیست
(جدیدترین اخبار از اتفاقات فرهنگی)
5- داش آکل یا حسن صبّاح؟
6- مثل حفاظ پله ها
(شعری تازه از سید مهدی موسوی)
...
«منتظرت هستم» فقط یک جمله بی معنی ست
پشت این حروف مردی ایستاده
که سیگار می کشد...
...
منتظرت هستم!!!!
از پشت گریه ی تلفن بوق بوق بوق
هی شعر خط خطی وسط جزوه ی حقوق...
سلام!
تو این تاریکی که چشم چشمو نمیبینه
با یک شعر تازه به روزم!
در آنکس که خود را بیان می کند چیزی اساسی کم است .هیچ نگوییم حرفی بزنیم تا چیزی نگفته باشیم